کارگاه آموزشی

به نام خدا

به دعوت دوستان فراکسیون مدرن انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاههای فروسی و علوم پزشکی مشهد مقرر گردیده، در کلاسهایی که از امروز تحت عنوان "تشکیلات؛ رفتار جمعی، هویت فردی" برگزار می گردد، حاضر شوم. در این جلسات که دوشنبه هر هفته از ساعت 12 الی 13:30 در محل سالن شورای مجتمع کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاه فردوسی تشکیل خواهد شد، سعی خواهم کرد با "رویکردی جامعه شناختی به مقوله تشکیلات" نگریسته و هر آنچه در طول این سالیان، تجربه نموده و فرا گرفته ام، بی هیچ کم و کاستی در اختیار مخاطبان قرار دهم.
امیدوارم تئوریک بودن این کلاسها، موجبات عدم رغبت و گرایش جوانان و دانشجویان پرانرژی را فراهم نیاورد. هر چند که -طبیعتا- نباید انتظار میزان مشارکتی، به قرینه سخنرانی ها و مناظرات سیاسی خود و یا دیگران را از آنان داشته باشم، اما حداقل، ضرورت حضور آن دسته از جوانان ودانشجویانی که خود را پیگیر و فعال دانسته و به طور مداوم از بسته شدن فضای سیاسی و دانشگاهی می نالند و بر لزوم گسترش فعالیتهای جمعی تاکید می ورزند را انتظاری نابجا نمی دانم. چرا که؛ اگر چه این جلسات به همت دوستان انجمنی تدارک دیده شده است، اما در واقع حرکتی است در راستای رفع نیاز آن دسته از دوستان جوان و دانشجو.
در پایان لازم می بینم که میلاد رادمردی از سلاله پاکان، عالم آل محمد(ص)، حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)، که سالیانی است در سایه سار رحمت و عطوفت بیکرانش آرمیده ام را به همه ارادتمندان ایشان شادباش گویم.
دوشنبه 20/8/87


"اوباما"؛ آیا براستی او با ماست؟!!!

به نام خداوند بخشنده مهربان

علیرغم درگیری شدید ذهنی و بی حوصلگی مفرط در مکتوب نمودن آنچه در ذهن دارم -که البته از بابت این عامل دوم، تاکنون، فراوان مورد سرزنش واقع شده ام- رفتار و مواضع بسیاری از نزدیکان و اشخاصی که به نوعی با هم در تعامل می باشیم -طی روز های گذشته- مرا بر آن داشت تا نکاتی هر چند کوتاه را در ارتباط با یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی چند ماه ی اخیر در عرصه جهانی، به رشته تحریر درآورم.
سرانجام، انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا با پیروزی "اوباما"ی دموکرات بر "مک کین" جمهوریخواه به پایان رسید. با اینکه بسیاری از تحلیلگران، شکست کاندیدای جمهوریخواهان(مک کین) را به منزله افول سمبل "قدرت" در عرصه دیپلماسی بین المللی آمریکا برشمرده اند، اما به راحتی نیز نباید از کنار ظهور مجدد سمبل "اقتدار" در این عرصه گذشت.
آری؛ از منظر نگارنده اگر جمهوریخواهان مظهر قدرتند و این توان را دارند که به سان دیوانگان، سراسر جهان را به بهانه ای چون: مقابله با تروریسم به آتش کشند، در مقابل آنها دموکراتهای مقتدر، به بریدن سر همان تروریسم-البته با پنبه- نیک واقفند. چرا که-به عنوان مثال- با نگاهی به تاریخ، به وضوح درخواهیم یافت که همواره تکیه دموکراتها بر مسند ریاست جمهوری آمریکا، منشاء چه تغییراتی در رفتار حاکمان بوده و به دنبال آن، چه اثرات مثبتی در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به طور کلی؛ مدنی در ایران داشته است. هر چند به قدرت رسیدن جمهوریخواهان نیز همواره باعث تغییر در رفتار حاکمان ایران گردیده است، اما این تغییر رفتار-به لحاظ جهتگیری- هرگز مشابه تغییراتی از نوع قبلی نبوده و فعالین عرصه های مختلف را با تنگناها و محدودیتهای فراوانی روبرو ساخته است. مثلا: به قدرت رسیدن "ترومن" دموکرات، رخدادی چون: "انقلاب سفید"(سوای از سوگیریهای سنتی و مذهبی) را در ایران در پی داشت، یا ریاست جمهوری "کندی" دموکرات به باز شدن فضای سیاسی در برهه ای از دوران پهلوی دوم انجامید و طرفه آنکه؛ مقارن با شعار حقوق بشرخواهی "کارتر" دموکرات بود که عصر انقلابات بشر با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به پایان رسید. و حتی شاید بتوان حضور "کلینتون" دموکرات در کاخ سفید را بی ارتباط با پیدایش پدیده "دوم خرداد 76" ندانست. اما در مقابل همه اینها نگاهی هم بیاندازید به دوران اشخاصی چون: "نیکسون" جمهوریخواه که "محمد رضا شاه" را به ژاندارم منطقه مبدل ساخت و یا روی کار آمدن "ریگان" جمهوریخواه که ماجرای "مک فارلین" را در پی داشت و نیز همین دوران "بوش"(پسر) که از قضا جمهوریخواه بودن وی و به تبع آن جنگ طلبی هایش، انحصار قدرت و شدت یافتن سیر تحدید آزادیهای مدنی را در کشورمان به ارمغان آورده و در پیدایش اوضاع نابسامان کنونی نیز قطعا بی تاثیر نبوده است.به طوری که باید گفت: اگرچه -عمدتا- با روی کار آمدن دموکراتها در ایالات متحده، شاهد بهبود نسبی اوضاع به نفع فعالین عرصه های مختلف مدنی در ایران می باشیم، اما –قطعا- این به معنای تلطیف مواضع آمریکاییان در قبال حکومت ایران نمی باشد. تا بدانجا که ممکن است، فشارهای نه چندان آشکار آمریکاییان دموکرات(در زمینه نقض قوانین حقوق بشر و آزادیهای مدنی و...) عرصه را بر حاکمان فعلی ایران تنگتر نیز بنماید.
حال آنکه سردمداران ایران با توجه به رخدادی به ظاهر مهم(انتخاب یک رئیس جمهور رنگین پوست)، که دیگر برای خود آمریکاییها از اهمیت سابق برخوردار نبوده و از مسئله ای طبقاتی تا حد امری سمبلیک تنزل یافته است، آنچنان مشعوف گردیده اند که بدون هرگونه توجهی به مناسبات میان دو کشور ایران و آمریکا، مواضعی اتخاذ کرده و رفتارهایی انجام داده اند که نه تنها با منطق دیپلماسی بین المللی هیچ سنخیتی نداشته، بلکه در چهارچوبه عقلانیت سیاسی نیز قرار نمی گیرد. شاید بتوان از پیام تبریک "دکتر احمدی نژاد" به عنوان برجسته ترین و بارزترین این مواضع و رفتارها یاد کرد.
اما در آن سوی آتلانتیک، شب گذشته -به وقت تهران- پرزیدنت منتخب؛ سناتور "باراک اوباما" در اولین کنفرانس خبری خود، که بر خلاف ذهنیت ما ایرانی ها، کمتر از بیست دقیقه به طول انجامید!، پس از تشکر از پرزیدنت "بوش" -به خاطر دعوت از او و همسرش به کاخ سفید جهت قرار دادن آنان در جریان اوضاع و احوال ایالات متحده- و توصیف اینکه حل بحران اقتصادی آمریکا در اولویت برنامه هایش خواهد بود، ضمن ارائه پاسخهای کلی و مختصر به خبرنگاران، مدام بر این نکته تاکید می ورزید، که: "ایالات متحده در هر برهه زمانی تنها یک رئیس جمهور داشته و تا 20 ژانویه نیز آقای بوش رئیس جمهور آمریکا می باشند" البته تحلیل این رفتار "اوباما"،خود، زمان و مجالی دیگر طلب می کند.
اما نکته جالب این کنفرانس خبری که به صورت زنده پخش می شد، پاسخ او به تنها سئوال مرتبط با سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بود که از قضا خبرنگار سئوال کننده به نامه "دکتر احمدی نژاد" اشاره نموده و خواستار اعلام موضع وی در قبال ایران شد که او نیز به گونه ای قاطعانه ابراز داشت: "من هم در جریان ارسال این نامه قرار گرفته ام، ولی تنها سه روز از زمان انتخابات می گذرد و من هنوز فرصت نکرده ام آن را بخوانم. در فرصتی مقتضی آن را خواهم خواند و پاسخ مناسبی به آن خواهم داد. اما چیزی که مسلم است، این است که؛ ایران نباید به تسلیحات اتمی دست یابد و ما این نکته را هم مد نظر قرار خواهیم داد که ایران از گروههای تروریستی حمایت کرده است".
براستی نمی دانم، باتوجه به این سخنان "اوباما"، آیا هنوز هم دولتمردان ایران چون قبل می پندارند؛ با تغییر یک رئیس جمهور در آن سوی آبها، معجزه ای در جهان به وقوع خواهد پیوست، و کماکان با خود می گویند: "او با ماست"؟!!!
به هر حال امیدوارم(چرا که آدمی به امید زنده است)، مواضع اخیر آقای "اوباما" مصداق موجهی باشد بر گزاره "العاقل یکفیه الاشاره". انشاءا... .
شنبه 18/8/87